جدول جو
جدول جو

معنی باقی ماندن - جستجوی لغت در جدول جو

باقی ماندن
وا پس افتادن، باز ماندن بجا ماندن باز ماندن، ثابت ماندن بر قرار ماندن، در عقب ماندن پس ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
باقی ماندن
به جا ماندن، بازماندن، پایدار ماندن، برقرار ماندن
تصویری از باقی ماندن
تصویر باقی ماندن
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پس مانده، بازمانده، استوار پا برجای بجا مانده باز مانده، ثابت بر قرار، پس مانده در عقب مانده، بقیه تتمه، مقداری که پس از تقسیم باقی ماند، وارث میراث خوار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقی مانده
تصویر باقی مانده
بازمانده
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از باقی مانده
تصویر باقی مانده
به جا مانده، بازمانده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باقی مانده
تصویر باقی مانده
Residual
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از باقی ماندگی
تصویر باقی ماندگی
وا پس افتادن، باز ماندن همیشگی دایمی، عقب ماندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از طاقت ماندن
تصویر طاقت ماندن
صبر و توان ماندن شکیب ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقیمانده
تصویر باقیمانده
تتمه، بازمانده، پس مانده، حاصل، باقیمانده چیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باقیمانده
تصویر باقیمانده
مانده
فرهنگ واژه فارسی سره
عقب ماندن عقب افتادن واپس افتادن، از کار ماندن و بهدف نرسیدن خسته شدن، بجا گذاشتن بجا ماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باز ماندن
تصویر باز ماندن
((دَ))
واماندن، پس افتادن، به جا ماندن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باز ماندن
تصویر باز ماندن
به جا ماندن، باقی ماندن
عقب ماندن، واپس ماندن
از کار ماندن، به مقصود نرسیدن
خسته شدن
فرهنگ فارسی عمید